پلاک گمشده

ساخت وبلاگ

بار الها...
ز سر کوی تو بیرون نرود پای خیالم،نکند فرق به حالم
چه برانی چه بخوانی،چه به اوجم برسانی،چه به خاکم بکشانی
نه من آنم که برنجم نه تو آنی که برانی

پلاک گمشده...
ما را در سایت پلاک گمشده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : pelakegomshodeo بازدید : 2 تاريخ : شنبه 1 بهمن 1401 ساعت: 13:38

آری خونین شهر! این را بدان، "محمدجهان آرا"، بزرگ مرد تاریخ جنگ این فرمانده سرافراز اسلام قبل از این كه بشنود و ببیند كه چگونه تو را به دست آوردیم از دستش دادیم. خونین شهر را همه‌به خاطر دارند، شهری كه گیسوان دختران و زنان به دست نامردان بریده شد و به عنوان نماد به دیوارهای شهر نصب شد. شهری كه رژیم بعث عراق یك مدرسه پلاک گمشده...ادامه مطلب
ما را در سایت پلاک گمشده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : pelakegomshodeo بازدید : 9 تاريخ : جمعه 11 آبان 1397 ساعت: 0:02

به مناسبت تقارن هفته دفاع مقدس با ماه محرم
« منطق ما؛ منطق امام حسین (ع) است. اگر دشمن این حقیقت را دریابد، هرگز لحظه ای منتظر خستگی ما نخواهد ماند. » شهید آوینی

نوشته شده در چهارشنبه بیست و نهم شهریور ۱۳۹۶ساعت 23:9 توسط اندیشه نو|


پلاک گمشده...
ما را در سایت پلاک گمشده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : pelakegomshodeo بازدید : 7 تاريخ : دوشنبه 2 بهمن 1396 ساعت: 0:26

بعد از دایر شدن مجتمع هاي آموزشي رزمندگان در جبهه، اوقات فراغت از جنگ را به تحصيل مي پرداختيم. يكي از روزهاي تابستان براي گرفتن امتحان ما را زير سايه درختي جمع كردند . بعد از توزيع ورقه هاي امتحاني مشغول نوشتن شديم .خمپاره اندازهاي دشمن همزمان شروع كرده بودند . يك خمپاره در چند متريمان به زمين خورد .همه بدون توجه ، سرگرم جواب دادن به سئوالات بودند . يك تركش افتاد روي ورقه دوست بغل دستيم و چون گرم بود قسمتي از آن را سوزاند . ورقه را گرفت بالا و به ممتحن گفت : برگه من زخمي شده بايد تا فردا به او مرخصي بدهي ! همه خنديدند و شیطنت دشمن را نادیده گرفتند .   + نوشته شده در  پنجشنبه چهاردهم بهمن ۱۳۹ پلاک گمشده...ادامه مطلب
ما را در سایت پلاک گمشده دنبال می کنید

برچسب : بهانه,امتحان, نویسنده : pelakegomshodeo بازدید : 11 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 14:05

                                                          دزفول قهرمان …سجاده نشینان سنگر عشق و حماسه، تو را در فرات خون مظلومیت زمان، شستشو دادند، تا فرزندان شهد شیرین شهادت نوشیده‌ این ملت، به خون وضو سازند و با طهارت روح و نفس، پیشانی بر خاک مطهر تو سایند «و رب غفور» را بر این همه مقاومت و پایمردی، دلاوری و پایداری، ایثار و جوانمردی سپاسگزارند. + نوشته شده در  سه شنبه دوم خرداد ۱۳۹۶ساعت 14:44  توسط اندیشه نو  |  پلاک گمشده...ادامه مطلب
ما را در سایت پلاک گمشده دنبال می کنید

برچسب : مناسبت,چهارم,خرداد,روز,دزفول, نویسنده : pelakegomshodeo بازدید : 11 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 14:05

 

از بلند گو اعلام کردند جمع شوید جلو تدارکات و پتو بگیرید. هوا به اندازه کافی سرد بود.

که فرمانده گردان با صدای بلند گفت: کی سردشه؟ همه جواب دادند: دشمن. گفت: بارک الله. معلوم می شود هنوز سردتان نیست بفرمایید بروید دنبال کارتان. پتویی نداریم به شما بدهیم!

منبع: borya.ir

پلاک گمشده...
ما را در سایت پلاک گمشده دنبال می کنید

برچسب : طنز جبهه,طنز جبهه ها,طنز جبهه رفتن دخترا,طنز جبهه پایداری,طنز جبهه تبیان,طنز جبهه رفتن پسرا,خاطرات طنز جبهه,طنز در جبهه,شعر طنز جبهه,طنز های جبهه, نویسنده : pelakegomshodeo بازدید : 9 تاريخ : شنبه 27 شهريور 1395 ساعت: 12:04

 

خیلی شوخ و با روحیه بود. وقتی مثل بقیه دوستان به او التماس دعا می‌گفتیم یا از او تقاضای «شفاعت» می‌کردیم می‌گفت: مسئله‌ای نیست دو قطعه عکس سه در چهار و یک برگ فتوکپی شناسنامه بیاور ببینم برایت چکار می‌توانم بکنم.
در ادامه هم توضیح می‌داد که حتماً گوشهایت پیدا باشد، عینک هم نزده باشی شناسنامه هم باید عکس‌دار باشد!

پلاک گمشده...
ما را در سایت پلاک گمشده دنبال می کنید

برچسب : شفاعت,شفاعت در قرآن,شفاعتي لاهل الكبائر,شفاعت در قیامت,شفاعتي يوم القيامة حق,شفاعت یا شکایت,شفاعت یا شکایت 3,شفاعت یا شکایت 2,شفاعت چیست,شفاعت یا شکایت قسمت سوم, نویسنده : pelakegomshodeo بازدید : 31 تاريخ : شنبه 27 شهريور 1395 ساعت: 12:04

شب بود. زیر چادر نشسته بودیم، حرف ازدواج شد. همه به هم تعارف می كردند، هر كس سعی می كرد دیگری را جلو بیندازد. یكی از برادران گفت:«ننه من قاعده ای دارد. می گوید هر وقت پایت از لحاف آمد بیرون، موقع زن گرفتن است». وقتی این حرف را می زد كه علی پروینی فرمانده دسته خوابیده بود و اتفاقاً پایش از زیر پتو بیرون افتاده بود. همه خندیدم و یك صدا گفتیم:«با این حساب وقت ازدواج برادر پروینی است».

پلاک گمشده...
ما را در سایت پلاک گمشده دنبال می کنید

برچسب : خاطرات طنز جبهه,خاطرات طنز جبهه ها,خاطرات طنز جبهه صوتی,خاطرات طنز جبهه وجنگ,خاطرات طنز در جبهه,خاطرات طنز از جبهه,خاطرات طنز کوتاه جبهه,دانلود کتاب خاطرات طنز جبهه,روایت خاطرات طنز در جبهه,خاطره طنز جبهه, نویسنده : pelakegomshodeo بازدید : 15 تاريخ : شنبه 27 شهريور 1395 ساعت: 12:04

هر رزمنده که رد می شد می ایستاد ما را نگاه می کرد که هندوانه می خوردیم و گریه می کردیم. شاید فکر می کردند ما موجی های عملیات هستیم .سرهامان را به نشانه تاسف به چپ و راست می چرخاندیم و های های گریه می کردیم و هندوانه می خوردیم .اشک ازچشمانمان سرازیر بود ،آب هندوانه ازلب ولوچه مان. بعد از عملیات که به خرمشهر رسیدم جاسم را دوره کردیم شیرینی آزادی شهرش را بدهد.او از شوق دیدار خانه آزاد شده هنور خط تثبیت نشده در باغچه خانه نیمه مخروبه شان تخم هندوانه می کاشت ، گفت: - صبر کنید شیرینی هم می دم بذارید این هندوانه برسه  اونوقت. هندوانه ها رسیده بود. ما بنا بر وصیت پلاک گمشده...ادامه مطلب
ما را در سایت پلاک گمشده دنبال می کنید

برچسب : آزادسازی خرمشهر,آزادسازی خرمشهر سوم خرداد,آزادسازی خرمشهر در عملیات,آزادسازی خرمشهر,شعر,آزادسازی خرمشهر,عکس,آزادسازی خرمشهر عملیات بیت المقدس,آزادسازی خرمشهر فیلم,کلیپ آزادسازی خرمشهر,سال آزادسازی خرمشهر,تصاویر آزادسازی خرمشهر, نویسنده : pelakegomshodeo بازدید : 11 تاريخ : شنبه 27 شهريور 1395 ساعت: 12:04